جدول جو
جدول جو

معنی گچ گیری - جستجوی لغت در جدول جو

گچ گیری
(گَ)
عمل گچ گرفتن
لغت نامه دهخدا
گچ گیری
عمل گچ گرفتن
تصویری از گچ گیری
تصویر گچ گیری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گه گیر
تصویر گه گیر
غافلگیر، اسبی که گاه گاه رم بکند، درد یا عارضه ای که ناگهان بروز کند، گاه گیر، گه گیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گچ کاری
تصویر گچ کاری
شغل و حرفۀ گچ کار، خانه ای که با گچ سفید کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گه گیری
تصویر گه گیری
غافلگیری، اسبی که گاه گاه رم بکند، درد یا عارضه ای که ناگهان بروز کند، گاه گیر، گه گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گچ بری
تصویر گچ بری
نقش و نگار درست کردن با گچ در روی دیوار یا سقف خانه، نقش و نگاری که از این روش حاصل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جن گیری
تصویر جن گیری
شغل و عمل جن گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشن گیری
تصویر گشن گیری
آمیزش برای آبستن شدن، جفت گیری، گرده افشانی در بعضی گیاهان و درختان برای بارور گشتن
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ)
عمل پی گیر. تعقیب. مداومت. اصرار، برداشتن رد پای
لغت نامه دهخدا
(گُ)
عبارت است از آمیختن گامت نر با گامت ماده. در این عمل چند مرحله میتوان در نظر گرفت. اول گرده افشانی، انتقال دانۀ گرده به اشکال مختلف صورت میگیرد. اگر گل، نر ماده باشد و پرچم و مادگی آن در یکجا و نزدیک قرار گیرد، انتقال دانۀ گرده به آسانی انجام میشود و مستقیماً پس از باز شدن بساک دانه های گرده بر روی کلاله می نشیند. در این حالت گرده افشانی مستقیم است. اگر پرچم و مادگی دریک موقع نرسند و یکی از آنها زودتر بالغ شود، پرچمهای یک گل به مادگی گلهای دیگر که رسیده اند منتقل میشود و اگر گلهای ماده و گلهای نر جداگانه باشند نیز همین عمل صورت میگیرد. گیاهانی که گلهای نر و مادۀ آنها جدا، ولی بر روی یک پایه اند تک پایه نامیده میشوند، مانند: ذرت، بلوط و فندق و اگر گلهای نر بر روی یک گیاه و گلهای ماده بر روی گیاه دیگر باشد آنرا دو پایه خوانند، مانند: شاهدانه و خرما، و در تمام این حالت گردافشانی مستقیم است. گردافشانی غیرمستقیم، بوسیلۀ باد یا حشرات (زنبور، مگس و پروانه) صورت میگیرد. گاهی نیز بوسیلۀ انسان انجام میشود که گرده ها را از روی درخت نر گرفته بر روی درخت ماده می افشانند (خرما). بعضی از دانه های گرده بالهایی دارند که وزش باد انتقال آنها را آسان تر میکند (کاج). آمیزش: همین که دانۀ گرده ای بر روی کلاله قرار گیرد ناهمواری سطح آن به همواریهای لاله میچسبد. رطوبت مادۀ غذایی و لعابی لاله در داخل گرده اثر کرده لوله گرده ساخته می شود... رجوع به گیاه شناسی گلاب ص 5 و 182 و 183 شود
لغت نامه دهخدا
(گُ لِخَ / خِ)
نوعی از گل است که به نام گل همیشه بهار هم خوانده میشود:
وآن قطرۀباران که چکد بر گل خیری
چون قطرۀ می بر لب معشوقۀ میخوار.
منوچهری.
گل زرد و گل خیری و بید باد شبگیری
ز فردوس آمدند امروز سبحان الذی اسری.
منوچهری.
و رجوع به خیری شود
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
پهلوی، گیتیک. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گل زمین، نوعی از گل که برگهای آن از هر طرف سه خار دارد و آن دو نوع میشود سفید و زرد. (برهان) (آنندراج) ، گل پیاده گلی که آنرا درخت و بوتۀ بزرگ نباشد، همچو: بنفشه و نرگس وسوسن و امثال آن. (برهان). رجوع به گل پیاده شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
یک قسم گل بسیار معطری که درخت آن مانا به درخت خرمابن است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گُ / گَ)
عمل گلوگیر. رجوع به گلوگیر شود
لغت نامه دهخدا
(خُ)
کارهای شبیه کار شخص خل. این کلمه در اصل ’خل گیری’ است و سپس بصورت خل گری درآمده نظیر ’لوس گری’ که در اصل ’لوس گیری’ بوده. (یادداشت بخط مؤلف).
- خل گیری مکن، عمل اشخاص ساده لوح و خل را بجای میاور
لغت نامه دهخدا
رجوع به گه گیری شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
نوعی از گل که در عمارت به کار برندو به تر شدن از هم ریزد و این متعارف هندوستان است معلوم نیست که در ولایت هم هست یا نیست. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ستردن غبار از روی اسباب و آلات. گرفتن گردهای خانه و اثاث آن. عمل گرفتن گرد
لغت نامه دهخدا
(یَ)
برگرفتن یخ از ظروف و لیوانها. (یادداشت مؤلف) ، پاک کردن و زدودن یخ از جدار و دیوارۀ یخچالهای برقی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
عمل گرفتن گل چراغ. عمل گرفتن فتیلۀ چراغ. گرفتن سوختۀ چراغ به گل گیر، کم کردن گلهای درختی برای بهتر و درشت تر شدن بقیۀ میوۀ آن. گرفتن مقداری از گل درختی تامیوۀ آن بزرگتر و شادابتر شود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام تیره ای از طایفۀ کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
عمل بل گرفتن. (از فرهنگ لغات عامیانه). رجوع به بل گرفتن شود، جمع واژۀ بلابل. (منتهی الارب). رجوع به بلابل شود، جمع واژۀ بلبل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به بلبل شود، جمع واژۀ بلبله. (ناظم الاطباء). رجوع به بلبله شود
لغت نامه دهخدا
بار برداشتن آبستن شدن، آمیختن گامت نر با گامت ماده. در این امر چند مرحله میتوان در نظر گرفت: اول - گرده افشانی. انتقال دانه گرده با شکال مختلف صورت میگیرد. اگر گل نر ماده باشد و پرچم و مادگی آن در یک جا و نزدیک قرار گیرد انتقال دانه گرده باسانی انجام میشود و مستقیما پس از باز شدن بساک دانه های گرده بر روی کلاله می نشیند. در این حالت گرد افشانی مستقیم است. اگر پرچم و مادگی در یک موقع نرسند و یکی از آنها زودتر بالغ شود پرچمهای یک گل بمادگی گلهای دیگر که رسیده اند منتقل میشود و اگر گلهای ماده و گلهای نر جداگانه باشند نیز همین عمل صورت میگیرد. گیاهانی که گلهای نرو ماده آنها جدا ولی بر روی یک پایه اند تک پایه نامیده میشوند مانند ذرت و بلوط و فندق و اگر گلهای نر بر روی یک گیاه و گلهای ماده بر روی گیاه دیگر باشد آنرا دو پایه خوانند مانند: شاهدانه و خرما و در تمام این حالت گرده افشانی مستقیم است. گرده افشانی غیر مستقیم بوسیله باد یا حشرات (زنبور مگس پروانه) صورت میگیرد گاهی نیز بوسیله انسان انجام میشود که گرده ها را از روی درخت نر گرفته بر روی درخت ماده می افشانند (مانند خرما)، بعضی از دانه های گرده بالهایی دارند که وزش باد انتقال آنها را آسانتر میکند (مانند کاج)، دوم - آمیزش. همینکه دانه گرده ای بر روی کلاله قرار گیرد ناهمواری سطح آن بهمواریهای کلاله می چسبد. رطوبت ماده غذایی و لعابی کلاله در داخل گرده اثر کرده لوله گرده ساخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کردن گرد و غبار چیزی: پیشخدمت آنجا پیشبند چرک آبی رنگ خودش را بسته و مشغول گردگیری است. یا پارچه (کهنهء) گردگیری. پارچه ای مستعمل که برای گردگیری و تمیز کردن اثاثه بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گچ کاری
تصویر گچ کاری
عمل و شغل گچ کار ساختن خطوط و گل و بته از گچ بر دیوار و سقف اطاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاهگیری
تصویر گاهگیری
سرکشی (اسب) حرونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گیری
تصویر پی گیری
تعقیب، مداومت، اصرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جن گیری
تصویر جن گیری
عمل و شغل جن گیر: پری خوانی پری فسایی پری سایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب گیری
تصویر آب گیری
شغل آبگیر حمام، لحیم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
عمل گه گیر، چموشی (ستور) : سمند عشق را شاهد ز گه گیری برون آری ظهوری در رکاب غم عنان دادی خموشی را. (ظهوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردگیری
تصویر گردگیری
خاکروبی، نزاع، زد و خورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی گیری
تصویر پی گیری
تعقیب، دنبال، ادامه دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خو گیری
تصویر خو گیری
انس، عادت
فرهنگ واژه فارسی سره
کشف کارخلاف یاتوطئه (درحین انجام آن) ، غافلگیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بیماری صرع، غش
فرهنگ گویش مازندرانی